عــــاشـقـانـه های من
تقدیم دل پاک بانوی رویاها
سال نو میشوב " تو نمی دانی وقتی چِشمانَتـــ غَمگینَند وَقتی صِدایتــ آهنگ همیشگی اَش رآ نـَدارَد گاه که غمـِ عالمـ در دِلَت جای میگیـرد اَز همه ی دُنیـا گرفته اَستــ چه دردی می کِشَمـ .. می خواهَمـ یِکبآره تَمآمـِ هستی رآ به آتَش بِکشَمـ تَمامـِ دُنیـا رآ بَر هَم ریزَمـ!!! تو چه می دانی چه دردی دارَد غَمـِ چِشمانَتــ رآ دیدَن نمی خواهمـ ..نمی خواهَمـ دنیاییرآ که همه هستی مَن دَر آن یِکــ لحظه آرامِش نَدارَد... روزی که گُلِ خَنده روی لَبانَت بِشکُفـد بِهتَریـن و شیرین تَرین لحظه زندگی مَن اَستــ عِشقِ مَن ، مَن هَمه اَمـ رآ بآ تو می خواهَم زندگی بدونِ تو وَ لَبخَندتــ بَرایَمـ پوچ اَستــ این لَحظآتــِ خوشبختی رآ اَز مَن مَگیــر که تَمآمـِ مَن به تو وابسته اَستــ وَ تَنهآ تو دَلیلِ بودَنمـ هستی چقَـבر پــَـر می ڪِشَـב دلـَـ♥ــمـ بـ.د.هـ.کـ.ا.ر.ی. . . ! دنــیـــا ادامــــه لــبـخـنـد تــــوســت .. دلــَم میخـواهد جـا خـوش کنــَم در دنـج تریــن جای ِ کافــه ای سیــگار پشـت ِ سیـگار دود کنـَم و کـَکـَم هم از رفتـنَش نگــَزد ... بعــدش یـِک فنجــان قهــوه ِ تلــخ ِ تلــخ سفـآرش بدهَم و با تلــخی ِ وجــودم سـَر بکـِشَم ... بعــدَش کـه تلخــی تمــام ِ وجـودم را گرفـت , اشــک هایـَم را پـآک کنــم و آن لبخنــد ِ تظاهـُر آمیز را بزنــم و کافــه را تــَرک کنــَم . دوســـت داشتنت بوي ِ بــــــاران مي دهد برای بعضی دردها نه میتوان گریه كرد بآפֿـتَمـ تآ בِلـפֿـوشِتــ ڪـُـــــنَمــ! " هــیــــچــ ڪـَـــــســ شَبیـــہ פَـرفہآیَشــ نیس " یه وقــــتایی که دلتـــــــــــــ گـرفته ؛ بُغـــــــــــــض داری ، آروم نـیستـــــــــــی ! دِلتـــــــــــــ بـــراش تـنگــــــــــــــ شده .... حـوصله ی هـیـچـکســــــــــــــو نـداری ! به یــاد لحظه ای بیفتــــــــــــــ کـه : اون هــمه ی بی قـراری هــای تـو رو دیـــد؛ امـــــــــــــا .... چـشمـاشـو بستـــــــــــ و رفــتـــــــــــ ... !!! درد تموم عاشقا پاي كسي نشستنه گرداي رو آينه ها فقط غم زندگيه مشكل بي ستاره هايه كم ستاره چيدنه آرزوي شقايقا يه شب كبوتر شدنه جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه بعدش اونو گرفتنو به ديگري سپردنه ساده ترين بهانشون از هم خبر نداشتنه جرم تمومشون فقط لذت آشناييه شبها غم قناريا تو خواب خونه جاريه رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه قلبعاي مثل دريامون پر از خراش و تركه كار چشماي آدم ها دل را ديوونه كردنه نشونه پروانگي زندگي ها را باختنه رو بام پاك آسمون ستاره را شمردنه مردم ديگه تو دلهاشون يه قطره دريا ندارند هرجا يكي منتظر ورود يه مسافره چشاي خسته تا ابد به در بسته مي مونه خلاصه حرف همه پر زدن و نموندنه زندگيشون حاصلي از حسرت و دلواپسيه كار تموم شاعرا فقط غزل سرودنه چشماي خيس ابريشون همپاي رود كارونه يه وقتا توي زندگي همديگر و جا مي ذارند فقط توي نقاشي ها دنيا قشنگ و رنگينه چاره فقط نشستن و به پاي چشمي سوختنه اما تو تا دلت بخواد اينجا غريب فراوونه زخماي بي ستاره ها تشنه ياس مرهمه تنها پناه آدما عكساي يادگاريه بغضاي كال باغچه منتظر يه بارونه دلاي پاك و ساده را فداي مردم مي كنند كمتر مي بيني كسي رو كه تا ابد منتظره حقا كه بي وفايي رو خوب هم رعايت مي كنند پاييز كه از راه مي رسه پا روي برگاش مي زارند چند تا غم و يه غصه و ارزوي محال دارند شبا يه كم دلواپس كودك همسايه باشيم درداي ارغواني را با هم تحمل مي كنند بر سر پيمان مي مونند دوستاي خوب تا هميشه انگار براي گل شدن هنوز هوا آماده نيست زندگی دیگه واقعا داره دشوار میشه هرچی به خودم میگم سخت نگیر عرصه بهم تنگتر میشه ولی چاره چیه بایدتحمل کردولی میشه؟ هیچ وقت دل کسیو نشکنم حتی اگه دلمو شکست هیچ وقت به کسی ظلم نکنم حتی اگه بهم ظلم کرد هیچ وقت از کسی انتظار نداشته باشم حتی اگه بزرگترین کارهارو براش انجام دادم هیچ وقت به کسی دل ندم حتی اگه اون بهم دل داد همیشه برای همه آرزوی خوشبختی کنم حتی اگه باعث بدبختیم شدن همیشه همه رو دوست داشته باشم حتی اگه دوسم نداشتند و خیلی همیشه ها و هیچ وقت های دیگه که شاید از اینا مهمترو سخت تر باشند ولی ولی ولی نمیدونم چرا اینقدر از زندگی ناامید شدم چرا اینقدر احساس دلتنگی و تنهایی میکنم و چرا اینقدر زندگی برام دشوار شده هر بار اشتباهی میکنم خودم رو مقصر میدونم ولی شاید بعدا همون اشتباهو تکرار کنم چرا تکرار میکنم رو نمیدونم ولی خوب میدونم که نمیتونم تکرار نکنم گاهی اونقدر از زندگی خسته میشم که دلم میخواد هرگز به دنیا نمیومدم ولی چه فایده من به دنیا اومدم دنیایی پر از پلیدی پر از زشتی پر از نامردی پر از خیانت و دروغ و دورویی پر از گناهای به ظهر کوچکو در واقع بزرگ که یکیش میتونه یکیو بکشه یا یه زندگیو نابود کنه ولی هیچ کس متوجه نیست گناهی که میکنه ممکنه چه مشکلاتیو ایجاد کنه اگه همه اینو میفهمیدن هیچ کی گناه نمیکرد کاش میشد کاش میشد گناه از بین میرفت شیطان به کلی نابود میشد و ذات پاک آدمیت نمودار میشد ولی چه حیف تقدیر این دنیا با زشتی گره خورده کاش کاش کاش این زندگی تموم میشد زندگیی پر از تلخی که شیرینی درش دیده نمیشه ولی تمومی نداره نمیدونم چی بگم اینا فقط یه درد دل کوچیک از غمای بزرگ دل من بود شاید غمای دل من برای بعضی خیلی بی ارزش و کوچیک باشه ولی برای من از هرچیزی سخت تر و بزرگ ترن خدایا کمکم کن همین.... دیشب را تا صبح بدنبالت گشتم به سردي زمستان بودي..... به خشکي برف ...مي روي..... بهار مي ايد ... .اميد ان دارم بهار گلي بر چهره ات بنشاند ... زمستان هيچ گاه بهار را نمي بيند.. توراحس میکنم هردم... واژه را .. باران بهانه ایست ازجنس حضورتو ، عکست را که نگاه میکنم انگار مساحت خلوتم را بعضی آدم ها را نمی شود داشت ، فقط می شود یک جور خاصی دوستشان داشت ! ببند چشماتو آروم و بزار خوابت کنم بازم سرم رو شونه هات امشب یه حال دیگه ای ارم هرجای این سرزمینی باش ! خدایا من از تو معجزه میخواهم معجزه ای بزرگ در حد خدا بودنت ... تو خود بهتر میدانی معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند نا امید نیستم فقط دلتنگم .... قبل از این کـﮧ بخواهـــے در مورد مـטּ و زندگـــے مـטּ قضاوت کـنـــے دُوبآرِهـ و دُوبآرِهـ بَرپآخیز وَ مُجَدَدَاً دَر هَمآטּ رآهـ سَختـ قَدَمـ بِزَטּ هَمآنطُور کـِﮧ مـَטּ اَنجآمـ دآدَمـ ... بازهم مثل همیشه پرشده ام از حرفهای ناگفته..... حرفهایی که نه وزن دارند.... نه ریتم... و نه هیچ آهنگی.... اما خوب گوش کن.... نفس دارند.... این حرفها از نبودن تو آمده اند.... مهم نیست این نوشته های درهم و برهم مرا بخوانی یا نه.... من برای دل خسته ام مینویسم..... میخواهی بخوان.... میخواهی نخوان..... فقط خواهشم این است که اگر خواندی عاشقانه هایم را پیش کسی بازگو مکن.... من اینها را برای تو سروده ام نه برای دیگران..... ببخش.... ببخش اگر نوشته هایم بوی غرور گرفته اند.... آخر... مدتی است دلگیرم.... نه ازتو... از دلم.... که چه صبورانه نبودنت را تحمل میکند... بدون هیچ شکوه ای.... میدانی.... دیگر ازاین ماضی و مضارع ها خسته ام.... دلم برای حال ساده ی بودنت تنگ است.....و باز هم طبق عادت همیشه می آیم و می نویسم و طی میکنم این عشق یکطرفه را.... بدون این که توقع برداشتن یک گام از سوی تو را داشته باشم.... 144ساعت شد... نبودنت را میگویم.... حالا144ساعت است که نیستی و من به عشق این90دقیقه تمام این144ساعت را انتظار میکشم... می آیی و 90دقیقه شروع میشود.... حالا منم و تو و او ....... 90دقیقه باتو اما .... بدون تو.... مخاطب تو او.... مخاطب من.... نگاه تو به اوست و نگاه من هرلحظه به عقربه های ساعت..... چه سخت روحم را میخراشد این تیک تاک لعنتی...... 90دقیقه تمام شد.... حالا ازهم جدا میشویم.... ازهم دور میشویم تا هردو به یک احساس برسیم.... تو به فراغت و من.... به فراقت.... یک حرف تفاوت که مهم نیست.... هست؟ Until we are together again ime We will spend together I love you
می سپارمت به لبخـــــــــــــــندها...
گرچه گاهی خودم میهمان بغضهای بی دلیلم!
اماتوبخــــــــــــــند...
تو رفته ایـ ومטּ
عاشقانه هایـ بیـ تو بوכنم را
כر כنیاییـ میگویم
ڪه اوج همכرכیِ مرכمانش
یڪ « L I K E » است ... !
دوووستت دارمدووووستت دارم
دوووووستت دارمدوووووووستت دارم
دوووووووووستت دارم
دووووووووووووستت دارم
دوووووووووووووووستت دارم
دووووووووووووووووووووووستت دارم
دوووووووووووووووووووووووووووووستت دارم
دووووووووووووووووووووووستت دارم
دوووووووووووووووستت دارم
دووووووووووووستت دارم
دوووووووووستت دارم
دوووووستت دارم
دووووستت دارم
دوووستت دارم
دووستت دارم
دوستت دارم
با آمـבنت، هیچ تختـہ ωـیاهی، בیگر ωـیاـہ نبوב ...
وقتے نور בر בست مے گرفتے و روشنایے בانش را منتشر میڪرבے .
פֿـوב را ωـوختے و ما را ωـاختی.
از لوح ڪلاس تا لوح وجوב،
روسپیـבے ماלּ را از تو בاریم.
روزت مبــــــــــــــــــــــــارڪ ؛ معلـҐ عزیزҐ
ڪنار ایטּ سفرـہ بی\"نون\"
میسوزҐ چوטּ ڪنבـہ פֿـیس!
تو نیستے
و בوב براے چشҐ هایҐ مرثیـہ میخوانב
مجال نבارنב چشҐ هایҐ براے تحویل باز شونב ...
\"\"بے مטּ عیבت مبارڪ بانو\" "بی من عیدت مبارک بانو"
میدونی چرا ستاره ها به هم چشمک میزنن
میخوان به ما بفمونن تو سکوت و فاصله
هم میشه گفت
دوست دارم
خـــــیلی دوســـــت دارم عــــــــزیزبانو
♥ بـﮧ هــَـ♥ــوآی تـُـو
اِنگـــآر تَمـآمـِ پـَرَنـבه ـهآی جَهـآטּ בر قـَلبــَمـ
♥ آشیــ♥ـآنـِـﮧ ڪَرבه اَنـב
نـه قهـــوه ام شکــر
نــه اینکــه نــخواهـم
حـــوصله اش را نــداشتــم
یعنـــی مــی دانـــی..
امـــروز نــبـودم
نــه!
امـــروز اصــلا نـبـــودم
نـ.یـ.سـ.تـ.مـ..
امـــروز آفتــاب بـــود..بهــــار بــــود...
راحـــت بگویــمــت
امـــروز تــــو بایـــد مــی بـــودی
همـــه ی روزهـا بـه کنــار
تــو امــروز را عجیــب بـه مــــــن
وبه چشمهای منتظرم
کــه تــــا آخــــریــــن لـــبــخـنـد مــــن کـــش مــــی آیــــد ؛
تـــو لــب بـــــرمــیــچــیـنــــی
و مـــن ..
جـــایی مـــیـــان آســـمـــان و زمـــیـــن ..
مـعـلق می شــــوم ..
همــآن قدر بي مقدمــه
همـــآن قدر بي دغدغــه
فــــــــــقـــــــــــــ ط
يادت باشد مثل ِ بــــــــاران
مـــَرا بـــي واسطه
دوســـت داشته باشـــي
خـــــطابـــِ همـــه نـــوشتـــه هـایـــم
کــــسی ســـتـــ
کـــه بعــــدها مـــرا مـــآدر خـــواهد خواند
دخترکِ نحیفــــ
خیلی خیــلی عـــادی
اما خـــــــــاص
خیـــــــلی خاص
و نه میتوان فریاد زد
برای بعضی درد ها فقط میتوان نگاه كرد و در سكوت شكست
گاهی ...
" سکوت " علامت رضایت نیست
شـاید کسی دارد خفه می شود ؛
پـشت سنگینی یـک درد ...
ســَرَت شــُـلوغ اَسـت!!
ســــــــرت را بگیر بـــــالا ..!
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.
حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است..
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی ،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود…
صبور باش و ساکت.
بغضت را پنهان کن،
رنجت را پنهان تر....!
اين روزا عادت همه رفتن و دل شكستنه
اين روزا مشق بچه ها يه صفحه آشفتگيه
اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
اين روزا كار گلدونا از شبنمي تر شدنه
اين روزا آسمونمون پر از شكسته باليه
اين روزا كار آدمادلهاي پاك را بردنه
اين روزا كار آدما تو انتظار گذاشتنه
اين روزا سهم عاشقا عصه و بي وفاييه
اين روزا توي هر قفس يكي دو تا قناريه
اين روزا چشماي همه غرق نياز شبنمه
اين روزا ورد بچه ها بازي چرخ و فكه
اين روزا عادت گل ها مرگ و بهونه كردنه
اين روزا كار رؤيامون از پونه خونه ساختنه
اين روزا تنها چارمون شايد پرنده مردنه
اين روزا آدما ديگه تو قلب هم جا ندارند
اين روزا فرش كوچه ها تو حسرت يه عابره
اين روزا هيچ مسافري بر نمي گرده به خونه
اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
اين روزا درد آدم فقط غم بي كسيه
اين روزا خوش بختي ما پشت مه نبودنه
اين روزا درد آدما داشتن چتر تو بارونه
اين روزا دوستا هم ديگه با هم صداقت ندارند
جنس دلاي آدما اين روزا سخت و سنگينه
اين روزا جرم عاشقي شهر دل و فروختنه
اسم گلا رو اين روزا ديگه كسي نمي دونه
اين روزا فرصت دلا براي عاشقي كمه
اين روزا اشكمون فقط چاره بي قراريه
اين روزا فصل غربت عشق و بيداي مجنونه
اين روزا دوستاي خوبم همديگر رو گم مي كنند
اين روزا آدما كمند پشت نقاب پنجره
مردم ما به همديگه فقط زود عادت مي كنند
درسته كه ايجا همه پاييزا را دوست ندارند
اما شايد تو زندگي يه بغض خيس و كال دارند
اين روزا بايد هممون براي هم سايه باشيم
اون وقت دوباره آدم ها دستاشون را پل مي كنند
اگه به هم كمك كنيم زندگي ديدني ميشه
اما نه فكر كه مي كنم اين كار يه كار ساده نيست
تو زندگیم چند تا چیز رو همیشه با خودم تکرار کردم
لابه لای تمام خاطرات گذشته...
تمام خوبهایم را ورق زدم...
لحظه به لحظه اش را...
رد پایت همه جا جاریست...
اما...
دوباره تکرار داستان همیشگی
نبود تو و انتظار من...!!!
امروز را هم دوباره دنبالت می گردم......مثل همه روزهای نبودت!!!
امروز هم سراغت را از تمام برگ ها می گیرم...!
شاید برگی را از قلم انداخته باشم!
افسوس مي خورم ....چرا؟چرا با رفتن تو.............
بهار مي آيد ؟...آمدي در سرماي زمستان...
به غم انگيزي شبهاي تنهايي.....
به نظر معامله خوبي است...
چه اميد مبهمي...گردش روزگار خطا ندارد ....
که با چشمان زیبایت مرا دیوانه ام کردی...
من از شوق تماشایت...
نگاه از تو نمیگیرم....
تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار....
ولی...افسوس...این رویاست....
تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم....
تو با من مهربان بودی...
واین رویا چه زیبا بود....
ولی.... افسوس.... که رویا بود....
به تازیانه می گیرم !
اگر ..
در ذهنم ..
جز به یاد تــــــــــــو جاری شود !
اگرروزی قطره ای صورتت را بوسید
و گونه هایت گلگون شد به یاد من بیافت ،
چراکه ثانیه هایم سخت می گذرد
قرن هاست که میشناسمت
خیلی دلم هوایت را میخواهد ...
هوای دلی را میخواهد که هوایم را ندارد این روزها ..
دلم را برای برگشتن دوبارات چراغونی کرده ام .....
پر کن
فرقی نمیکند
عمودی یا افقی
همینکه ضلعی
از چهاردیواری ام
باشی
کافیست.
بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند که برای تو باشند یا تو برای آن ها !
اصلا به آخرش فکر نمی کنی ، آنها برای اینند که دوستشان بداری
آنهم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق ،
یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست
این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم در کنج دلت تا ابد یک جور خاص دوست داشته خواهند شد !
چقدر آرامشت خوبه به احساسم نمی بازم
بدون هیچ تردیدی هنوزم میشه عاشق شد
هنوزم واسه هر عشقی دوباره میشه لایق شد
دوباره میشه لایق شد
ببند چشماتو رو دنیا توی تاریکی خونه
منم اینجا کنار تو هنوزم مردومردونه
تموم دلخوشیهام و به آغوش تومی سپارم
بیانزدیکتر بان بزار حستکنم بازم
ببند چشماتو یک لحظه گـُل خوشبو گـُل نازم
گـُل خوشبو گـُل نازم
فقط هرروزخنده هایت رابرایم پســــــــــــت کن . . .
بانو جسارت نباشه میخوام بگم روم نمیشه
اگه نگم حرف دلو این دلم آروم نمیشه
بانو خجالت میکشم نگا نکن توی چشم
بدون اگه بی تو باشم حتما" خودم رو میکشم
بذار بگم حرف دلو تا نگم آروم نمیشم
منو با اداهات دیوونه کردی بانو
منو راهیه یک ویرونه کردی بانو
وَ
دَر رآهـِ مَـטּ قَدَمـ بِزَטּ.
مَـטּ رآ تَجربِـﮧ کُنـטּ
کـِﮧ مَـטּ گُذَرآندَمـ...
You are there
And I am here
Thinking about how much
I love you
Thinking about how much
I respect you
Thinking about how much
I miss you
You are there
And I am here
Thinking about how much
I cannot wait
Thinking about how much
I will appreciate
More than ever
The t
[-Design-] |